سخن چو هر دو لب او به یکدگر می خورد


چو رشته غوطه به سرچشمه گهر می خورد

سفر گزین که به چشم جهان شوی شیرین


عزیز مصر شب و روز این شکر می خورد

خوش آن ملال که از آستین مرهمیان


نسیم سوده الماس بر جگر می خورد